باری این چنین است ...

دردم از یار است و درمان نیز هم

باری این چنین است ...

دردم از یار است و درمان نیز هم

حرف

پس از مدت ها کلنجار با قلم به چنگش آوردم 

و با تمام وجود در مشت فشردمش.

تک بود و من نه!

خوب می دانم به تنهایی از پسش بر نمی آیم

«غم آمد غصه آمد ماتم آمد»

به جنگش رفتم تا به چنگم آید

حال که اینجاست در مشت

خیسی چشم هایم هم

به یاری آمده است تا خطی بنگارم

اما دیگر حرف ها مگویند ...

نظرات 1 + ارسال نظر
homay دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:33

هنوز
دامنه دارد
هنوز هم که هنوز است
...درد...
دامنه دارد.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد